مهارت پژوهش

ساخت وبلاگ

انواع منابع مرجع

یکی از منابع مرجع براساس اینکه انعکاس دهندۀ اطلاعات و یا منابع باشند ، فرهنگ نامه می باشد:

 فـرهنـگ­ نـامه

منظور از فرهنگ یا واژه ­نامه یا لغت ­نامه، سیاهی و صورتی است -عموماً- الفبایی از لغات یک زبان به انضمام اطلاعات لازم هر یک از آن لغات شامل تلفظ، ریشه، معنا، مترادفات، ... یا ممکن است معادل آن لغت به زبانی دیگر آمده باشد. لیکن فرهنگ ­ها صورت­های دیگری نیز دارند، از جمله: واژه­نامه ­هایی که در آخر پاره­ای از کتاب­ها می­آید و عموماً لغات تخصصی و خاص را که در آن کتاب به کار گرفته شده، معنی و توصیف می ­کنند یا کشف اللغات که عموماً در آخر دیوان شعر است یا کشف الآیات برای بازیابی آیات قرآن. گاه ممکن است لغات خاص یک کتاب به صورت فرهنگ مستقلی تهیه و چاپ شود و حاوی اسامی و لغات خاص آن اثر باشد؛ مانند اعلام قرآن. نوع دیگر واژه­نامه­ ها، فرهنگ­ های جغرافیایی است که حاوی اطلاعاتی دربارۀ اماکن جغرافیایی هستند.[1]

واژه فرهنگ ­نامه برای فرهنگ لغت را اولین بار اسدی طوسی در مقدمه کتاب خود «فرهنگ یا لغت فرس طوسی» به کار برده ­است و واژۀ فرهنگ را به عنوان لغت­ نامه، فخرالدین مبارک شاه قواس غزنوی در اواخر سدۀ هفتم در کتاب فرهنگ خود به نام فرهنگ غواس مطرح کرده ­است. این فرهنگ در هند تألیف شده ­است و متکی بر لغت­نامه طوسی است.[2]

تفاوت عمدۀ فرهنگ­ها با دانشنامه­ ها در این است که دانشنامه ­ها عموماً حاوی اطلاعات دربارۀ موضوعات دانش بشری و اشیاء و اشخاص است و فرهنگ­ها عموماً حاوی اطلاعاتی دربارۀ لغات یک یا چند زبان هستند و تعیین حدفاصل و دقیق میان این دو گروه از کتاب­های مرجع، کاری بسیار مشکل است.[3]

    انواع فرهنگ­ها

فرهنگ­ها را می­توان به انواع زیر تقسیم ­بندی کرد:

اول: از نظر گستره. از این نظر فرهنگ­ها را می­توان به دو گروه تقسیم نمود:

  • فرهنگ­های مفصل: در تهیه و تدوین این گونه فرهنگ­ها سعی بر این است که همۀ مراجعه­ کنندگان بتوانند از آن بهرهمند گردند. از این رو، بدون در نظر گرفتن موضوع، ریشه­ شناسی و سایر عوامل به گردآوری و معنی کردن لغات یک زبان اقدام می­شود.

تهیه و گردآوری فرهنگی جامع که کلیۀ لغات، اصطلاحات و ترکیبات یک زبان را در بر گیرد، عملاً غیر ممکن است؛ زیرا زبان همچو موجودی زنده مرتب در حال تغییر است و ثابت باقی نمی­ ماند؛ لغات و اصطلاحات جدیدی ساخته می­شوند و لغات و اصطلاحاتی می­ میرند به همین دلیل، فرهنگ­ هایی که مؤلفان آن کوشیده ­اند تا بیشترین تعداد لغات و اصطلاحات را گردآوری نمایند، فرهنگ­های مفصل نام گرفته ­اند. نمونۀ فرهنگ مفصل در زبان فارسی لغت­نامۀ دهخدا و فرهنگ بزرگ سخن است. [4]

  • فرهنگ­های مختصر: این فرهنگ­ها دارای واژگان محدودی است و شاهد مثال و اطلاعات جانبی آن نیز نسبت به فرهنگ­های مفصل، کمتر است. در زبان فارسی نمونۀ فرهنگ­ های مختصر عبارتند از: فرهنگ فارسی دکتر معین، فرهنگ امیر کبیر تألیف محمد علی خلیلی و علی اصغر شمیم، فرهنگ عمید، فرهنگ مختصر سخن و فرهنگ معاصر فارسی امروز تألیف غلامحسین صدری افشار، نسرین حکمی و نسترن حکمی. [5]

دوم: از نظر شمول. از این نظر، فرهنگ ­ها به دو دسته تقسیم می­شوند.

  • فرهنگ­ های عمومی: هرگاه فرهنگی بدون توجه به عوامل زمانی، تاریخی و یا موضوعی، واژگان یک  زبان را – خواه به صورت مخصر یا مفصل- در بربگیرد، آن را یک فرهنگ عمومی محسوب می­داریم؛ مانند: لغت­نامه دهخدا، فرهنگ فارسی معین، فرهنگ لاروس و فرهنگ المنجد.
  • فرهنگ­های اختصاصی و موضوعی: اگر فرهنگ نویس در تهیه و گردآوری فرهنگ، عواملی مانند زمان یا دورۀ زمانی خاص، لهجه­ها و گویش­ها یا موضوعات علمی را مدّنظر داشته باشد، حاصل کار او فرهنگ اختصاصی خواهد بود.[6]مانند فرهنگ موضوعی قرآن مجید اثر کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی؛ فرهنگ­نامه قرآن تألیف دکتر محمد جعفر یاحقی؛ فرهنگ موضوعی تفاسیر قرآن اثر

سوم: از نظر سطح. از نظر سطح و نوع مراجعه ­کنندگان، فرهنگ­ها را می­توان به دو گروه تقسیم نمود:

  • فرهنگ­های بزرگسالان: فرهنگ­های مفصل، مختصر، عمومی و اختصاصی و موضوعی، جملگی فرهنگ­هایی هستند که برای استفادۀ بزرگسالان تهیه و منتشر شده ­اند و به ندرت کودکان به آن­ها مراجعه می­ نمایند.
  • فرهنگ­های کودکان: فرهنگ­هایی که برای کودکان تهیه شده ­است؛ مانند فرهنگ معاصر مدرسه از نرگس انتخابی که این فرهنگ بیش از 3500 مدخل دارد که از میان واژگان پربسامد و پایۀ متون آموزشی کودکان و نوجوانان در ایران انتخاب شده ­است. همراه با صدها مثال با ترجمه برای روشن کردن کاربرد واژگان و همچنین توضیح نکات دستوری، کاربردی و رسم الخطی زبان انگلیسی. در این فرهنگ برای نشان دادن تلفظ کلمات از حروف آوانگار ساده ­ای که قابل استفاده برای دانش ­آموزان باشد، استفاده شده­است. فرهنگ دبستانی تألیف گیتی شکری حاوی واژگان کتاب­های درسی دورۀ ابتدایی و حدود 50 کتاب غیر درسی و مقالات نشریات ادواری گروه سنی دانش­ آموزان ابتدایی همراه با معانی آن­ها که برای نشان دادن تلفظ کلمات از اعراب­ گذاری استفاده شده ­است. [7]

چهارم: از نظر زبانی. فرهنگ­ها را از نظر زبان می­توان به دو گروه تقسیم کرد.

v    فرهنگ­های یک زبانی: در این فرهنگ­ها، مدخل­ها و تعاریف و توضیحات لازم برای آن مدخل همه به یک زبان است؛ مانند: فرهنگ فارسی دکتر معین، لغت نامه دهخدا، المنجد، لاروس.

v    فرهنگ­های دو یا چند زبانه: در این فرهنگ­ها، مدخل­ها به یک زبان است و معنا و تعاریف و بقیه اطلاعات دربارۀ آ مدخل به زبان یا زبان­های دیگری است؛ مانند فرهنگ­های فارسی به عربی و عربی به فارسی؛ فرهنگ­های انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی.

     ارزیابی فرهنگ­ها[8]

در ارزیابی یک فرهنگ باید به نکات زیر توجه داشت:

اول. مقدمه

ویراستار یا مؤلف فرهنگ، گستره، شیوۀ تنظیم، روش کار و احتمالاً کاستی ­های فرهنگ را در مقدمه بیان کرده­است. مهم­ترین موضوع در یک کتاب مرجع از جمله در فرهنگ­ها، روش استفاده از آن کتاب است که عموماً در مقدمه توضیح داده می­شود. از مقدمه­های خوب و ارزشمند فرهنگ­های فارسی می­توان به مقدمه لغت­نامه دهخدا و مقدمه فرهنگ فارسی دکتر معین اشاره نمود.

دوم. اعتبار ناشر

امروزه ناشرانی اقدام به سرمایه­ گذاری برای تهیه و نشر فرهنگ لغت می­کنند که به صورت انحصاری در زمینه انتشار کتاب­های مرجع فعالیت دارند. تهیه یا ویرایش یک فرهنگ، کاری بس دشوار، وقت­گیر و دقیق است که نیاز به دانش، تجربه و سرمایه فراوان دارد، از این رو ناشر کتاب مرجع باید سرمایه و صبر زیادی داشته باشد.

سوم. اعتبار مؤلف یا ویراستار

دانش، تجربه و تبحر در زبان و تیزبینی می­تواند مهر تأیید بر فعالیت کسی بزند که به تهیه و تنظیم فرهنگ اقدام کرده­است. شخصیت قوی و توانی کسانی مانند دهخدا، دکتر معین، دکتر سید جعفر شهیدی و ... در حکم ضمانت اعتبار فرهنگ لغتی است که به همت آنان تهیه و تنظیم و یا ویرایش شده ­است؛ همچنین اسامی همکاران مؤلف قادر است بر اعتبار فرهنگ بیفزاید یا از اعتبار آن بکاهد.

چهارم. تاریخ نشر

یکی دیگر از عواملی که در ارزیابی فرهنگ­ها باید به آن توجه داشت، تاریخ ویرایش و نشر است. گفتیم که زبان مرتب در حال تغییر و تحول است. از این رو، تاریخ ویرایش فرهنگ گواه آن است که فرهنگ حاضر تا چه حد و تا چه مقدار از لغات جدید را در بر می­گیرد.

 پنجم. سطح و کارکرد

فرهنگ برای چه کسانی و در پاسخگویی به چه سؤالاتی تدوین شده­است. فرهنگ عمومی مفصل، فرهنگ عمومی مختصر، فرهنگ­های اختصاصی و موضوعی هریک با هدف خاصی تدوین شده­اند و قادرند به مراجعه­کنندگان معینی یاری رسانند به همین دلیل، میزان اطلاعات در فرهنگ­ها به یک اندازه نیست.

ششم. اطلاعات ارائه شده

اطلاعاتی که ذیل یک واژه (مدخل) داده شده می­تواند ملاک خوبی برای ارزیابی آن فرهنگ باشد. البته در نقد و سنجش این اطلاعات باید سطح فرهنگ و هدف از تدوین آن را نیز در نظر داشت. این اطلاعات را می­توان به صورت زیر خلاصه و دسته ­بندی نمود:

6-1- مدخل اصلی: منظور واژه­ای است که مراجعه کننده برای کسب اطلاعات به دنبال آن است و براساس نظمی که ویراستار یا مؤلف در نظر داشته و در مقدمه شرح داده­است، همراه با سایر واژه ­ها مرتب و منظم شده­اند. در بعضی از فرهنگ­ها، اشتقاقات یک واژه، هر کدام به صورت یک مدخل آورده می­شود و در پاره­ای از فرهنگ­ها ذیل لغت اصلی قرار می­گیرند.

6-2- تلفظ: فرهنگ­های ایرانی در سیر تاریخی خود، تلفظ لغات را به سه صورت نشان داده ­اند:

* پاره­ای از فرهنگ­ها از جمله آنندراج، تلفظ واژه را با آوردن واژۀ هم­ سنگ آن، نشان می­دهد؛ مثلاً «مار» بر وزن «غار». اشکال این روش در آن است که اگر مراجعه کننده، تلفظ واژۀ دوم را نداند، درمی­ماند. به علاوه تلفظ لغات در لهجه ­های مختلف زبان فارسی اختلافاتی با هم دارند و در نتیجه، نمی­توان واژه­ای را با تلفظ به اصطلاح استاندارد، مصطلح کرد و به مراجعه کنندۀ فرهنگ تلفظ صحیح آن را ارائه داد.

* فرهنگ­هایی که در سده­ های دوازده و سیزده هجری تهیه شده ­است از اعراب گذاری استفاده شده ­است. عموماً در میان دو کمان () اعراب حروف صدادار نشان داده می­شود؛ مثلاً «قشور» (به فتح اول و ضم ثانی) یا اینکه با نصب اعراب بر روی حروف مدخل، تلفظ آن را نشان داده­اند. مشکل این روش به خصوص اعراب­گذاری بر روی حروف مدخل در این است که به علت مشکلات حروف چینی عموماً اعراب روی حروف صدادار قرار نمی­گیرد و به علت چسبیدن الفبای فارسی در نوشتن بر روی حروف بعدی یا قبلی واقع می­شوند و درنتیجه تلفظ آن واژه عملاً مشکل می­شود. برخی از فرهنگ­ها از هر دو روش استفاده می­کنند.

* روش سوم که در فرهنگ ­نویسی جدید متداول شده، استفاده از «حروف فونتیک» برای نشان دادن تلفظ است. در این نظام، صدای هر حرف را با یک حرف نشان می دهند و چون نمی­توان از دو حرف مثلاً sh برای حرف «ش» استفاده کرد؛ لذا با قرار دادن علائمی در بالا یا پایین حروف ، تلفظ­های مختلف حروف را می­توان به دست آورد. مثلاً س=s و ش=s.

فرهنگ فارسی دکتر معین، فرهنگ عمید و بسیاری از فرهنگ ­های جدید فارسی از حروف فونتیک استفاده کرده­اند.از این رو لازم است، صورت حروف فونتیک و معادل فارسی آن­ها در ابتدای فرهنگ آورده شود تا مراجعه کننده بتواند به راحتی از آن­ها استفاده نماید.

6-3- نشانه ­های اختصاری: در بسیاری از فرهنگ­ها بعد از تلفظ واژه، ریشه لغات و کارکرد دستوری آن با استفاده از نشانه ­های اختصاری نمایش داده می ­شود؛ مثلاً در فرهنگ فارسی دکتر معین از نشانه­های اختصاری برای نمایش ریشۀ لغات و نکات دستوری و شعب علوم استفاده شده­ است. جدول نشانه­ های اختصاری در مقدمۀ فرهنگ آمده است. در این فرهنگ، اصل و ریشه لغت در داخل دو قلاب [] آمده و نکات دستوری در دو کمان () نشان داده شده­است. در مورد اصل و ریشه، الزاماً از نشانه­ های اختصاری استفاده نشده و در پاره­ای از موارد، معادل لغت یا واژه نیز ذکر شده ­است؛ مثلاً در مقابل واژۀ «اهبه» در دو قلاب چنین آمده­است: [= ع. اهبة       اهبت]؛ یعنی ریشۀ لغت عربی است و شکل دیگر نوشتن آن «اهبة» است که به «اهبت» ارجاع داده شده­است.

6-4- گروه معانی: ممکن است یک واژه دارای چندین معنی باشد. از این رو لازم است همۀ معانی آورده شود. از این رو، ویراستار یا مؤلف، بنابر اهمیت و اولویت معانی را می­آورد و عموماً معانی را با شماره از یکدیگر جدا می­ کنند.

6-5- شاهد مثال­ها و نقل قول­ها: در اکثر فرهنگ­های عمومی برای کمک به درک معانی و تعاریف واژه­ ها از شعر و نثر ادبا و دانشمندان آن زبان استفاده می ­شود.عموماً در پایان نقل قول، نام شاعر یا مأخذ ذکر می­ گردد.

6-6- ریشۀ لغات: به غیر از فرهنگ­ های تاریخی که بحث مفصلی دربارۀ هر لغت دارند و حتی گاه تاریخ دقیق وضع و ضرب لغت را نیز بیان می ­کنند؛ مانند لغت­نامه دهخدا و به خصوص فرهنگ تاریخی زبان فارسی به طور مفصل دربارۀ ریشۀ لغت بحث می­کنند. پاره­ای از فرهنگ­های عمومی نیز ریشۀ لغت را لااقل با ذکر علایم اختصاری بیان می­ کنند؛ مانند: فرهنگ فارسی دکتر معین.

6-7- کارکرد دستوری و کاربرد لغت: در فرهنگ ­های عمومی، کارکرد دستوری و کاربرد لغت، لااقل به صورت علایم اختصاری بیان می­شود تا خواننده و مراجعه کنندۀ فرهنگ از هویت واژه و لغت آگاهی پیدا کند. گاه پیش می­آید که یک لغت هم حالت اسم دارد و هم حالت فعل. در این صورت، مؤلف، علامت مصدری را در دو کمان بعد از اسم می ­آورد؛ مانند فرهنگ یک جلدی انگلیسی به فارسی حییم. در فرهنگ ­های اختصاصی موضوعی، ممکن است کاربرد لغت را در رشته­ های مختلف علوم بیان نمایند تا نشان دهد که آن لغت در دو یا چند رشتۀ علوم چه تفاوت­هایی با هم دارند.

هفتم. شیوۀ تنظیم

یکی دیگر از عواملی که در ارزیابی فرهنگ از اهمیت زیادی برخوردار است، شیوۀ تنظیم فرهنگ است. عموماً فرهنگ­ها سیاه ه­ای از لغات هستند که به صورت الفبایی تنظیم می­شوند؛ لیکن در همین شیوۀ الفبایی کردن واژه­ها نیز تفاوت­هایی وجود دارد که از چند نمونۀ آن می­توان نام برد.

7-1. پاره­ای از فرهنگ­ها ترکیبات و مشتقات یک واژه را ذیل واژۀ اصلی تنظیم می­کنند. در این صورت برای دستیابی به تعریف ترکیب یا مشتق واژه­ای باید به واژۀ اصلی مراجعه کرد. مثلاً اگر در کتاب المنجد به دنبال تعریف واژۀ «مشحون» باشیم در ردیف «م» این واژه را نخواهیم یافت، بلکه باید به ردیف «ش» مراجعه کنیم و ذیل واژۀ «شحن» که ریشۀ لغوی «مشحون» است، معنی آن را پیدا کنیم.

7-2. پاره­ای از فرهنگ ­ها ترکیبات و مشتقات یک واژه را به طور مستقل به حساب می ­آورند. به عنوان نمونه در فرهنگ عمید یا فرهنگ فارسی معین اگر به دنبال واژه «مشحون» هستیم، باید به ردیف «م» مراجعه کنیم.

7-3. پاره­ای از فرهنگ­ها از هر دو شیوۀ بالا استفاده می­کنند؛ یعنی هم ذیل واژۀ اصلی ترکیبات و مشتقات آورده می­شود و هم در محل واقعی خود آن واژۀ ترکیبی.

7-4. پاره­ای از فرهنگ­ها با توجه به هدف تدویین با روش خاصی الفبایی شده ­اند؛ مثلاً در فرهنگ لغت العین ترتیب چینش واژه­ ها در این کتاب براساس ترکیب و قریب المخرج بودن حروف است؛ یعنی مؤلف کتاب جناب آقای خلیل بن فراهیدی تمامی ترکیب­ های ممکن حروف را شناسایی و آن­ها را به ترتیب حروف حلقی، حروف کام، حروف دندان و حروف لب مرتب کرده و در آخر حروف عله را آورده ­است. وی از میان حروف حلقی، حرف عین را که دورترین حرف حلقی است، مقدم ساخته و بر همین اساس نام کتاب خود را «العین» گذاشته ­است؛ البته نسخه­ای از این کتاب منتشر شده که در آن، کلمات براساس ترتیب الفبایی منتشر شده­ است.[9]

به طور کلی در روش الفبایی در فرهنگ­های فارسی مشکلاتی وجود دارد، از آن جمله ادغام یا جدا کردن «الف» و «آ» و وضعیت همزه است که باید در مقدمۀ فرهنگ توضیح داده شود.

هشتم. اطلاعات جنبی

فرهنگ ­هاعلاوه بر تعاریف و شرح لغات دارای اطلاعات جنبی نیز هستند؛ مانند اسامی افراد، اماکن جغرافیایی، طرز نگارش و امثال آن­ها. پاره­ای از فرهنگ­ها اعلام را در ردیف واژه­ها و لغات ذکر می ­کنند؛ مانند لغت­نامه دهخدا ؛ اما برخی دیگر اعلام را مستقل و جدا از بخش لغت ذکر می­ کنند؛ مانند فرهنگ فارسی معین که اعلام را در جلد 5 و 6 ذکر نموده ­است، فرهنگ عمید و المنجد.

نهم. شکل ظاهری

مقصود از شکل ظاهری، نوع حروف، ریز و درشتی حروف، چاپ و استحکام صحافی، نوع کاغذ و تصاویر کتاب است خواه این تصاویر به صورت جداگانه چاپ شوند یا در متن و ذیل تعریف واژه آورده شوند.

 

معرفی چند فرهنگ[10]

منابع کهن لغت عربی

* العین نوشتۀ خلیل بن احمد فراهیدی متوفی سال 175 هجری قمری. این فرهنگ لغت، قدیمی­ترین لغت­نامۀ عربی است و مهم­ترین ویژگی این لغت­نامه، حضور و زندگی مؤلف آن در عصر امامان معصوم و دورۀ صدور بیشترین احادیث شیعی یعنی دوران امام باقر تا امام کاظم علیهم­السلام است.

* تهذیب اللغة معروف به التهذیب نوشتۀ ابومنصور محمد بن احمد الأزهری، متوفی 370 هجری قمری.

* جمهرة اللغة نوشتۀ ابوبکر محمد بن الحسن بن دُرَید، متوفی 321.

* معجم مقاییس اللغة نوشتۀ ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریای رازی، متوفی 395 هجری قمری.

* تاج اللغة و صحاح العربیة که به الصحاح یا  صحاح جوهری معروف است نوشتۀ ابونصر اسماعیل بن حماد جوهری متوفی 393 هجری قمری.

* لسان العرب نوشتۀ ابوالفضل جمال الدین محمد بن مکرم بن منظور مشهور به ابن منظور متوفی 711 هجری قمری که دارای متنی مفصل و همراه با شواهد فراوانی از  اشعار، آیات و احادیث است.

* قاموس المحیط نوشتۀ محمد فیروزآبادی متوفی 817 هجری قمری که کتابی جامع، آسان و پرکاربرد است.

* تاج العروس من جواهر القاموس که به تاج العروس شهرت دارد و نوشتۀ ابوفیض سید محمد مرتضی حسینی واسطی زبیدی متوفی 1205 هجری قمری است.

فرهنگ لغت­های جدید عربی

* محیط المحیط اثر بطرس البستانی.

* اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد اثر سعید الخوری الشرتونی: در این فرهنگ، مؤلف از منابع متعدد لغوی استفاده نموده و اصطلاحات علمی، واژه­های جدید و الفاظ جاافتاده در لغت­های پیشین را به آن افزوده­است.

* المنجد فی اللغة و الأعلام نوشتۀ لوییس معلوف؛ این فرهنگ براساس اهداف و برنامه­های کلیسای کاتولیک و با حمایت این کلیسا تدوین و در ویراست­های متعدد بارها با تجدید نظر و اضافات منتشر شده­است.

* الرائد نوشتۀ جبران مسعود با ترجمۀ فارسی از رضا انزابی نژاد.

* المعجم الوسیط که در سال 1960 میلادی توسط فرهنگستان مصر به چاپ رسید و بخش عظیمی از اصطلاحات علمی و تعبیرهای عصر حاضر را در کنار واژه­های متدوال عصر جاهلیت و صدر اسلام قرار داده ­است.

لغت­نامه­ های عربی- فارسی

* فرهنگ عربی- فارسی لاروس که ترجمه کتاب المعجم العربی الحدیث نوشته دکتر خلیل الجُر است.

* فرهنگ معاصر عربی- فارسی که به فرهنگ آذرنوش مشهور است و نوشتۀ آذرتاش آذرنوش است.

لغت­نامه­ های فارسی: فرهنگ فارسی معین؛ فرهنگ فارسی عمید؛ لغت­نامۀ دهخدا که این لغت­نامه کاملترین و مفیدترین لغت­نامۀ فارسی است و نسخۀ الکترونیکی این لغت­نامه به صورت نرم­افزار و پایگاه اینترنتی[11] در اختیار عموم پژوهشگران قرار دارد. بسیاری از لغت­نامه­های معتبر عربی را نیز می­توان در نرم­افزارهای نور و به ویژه قاموس النور، جامع الاحادیث، جامع التفاسیر و یا کتابخانه دیجیتال نور و یا سایت مدرسه فقاهت مورد استفاده قرار داد. 

 



[1] - نور الله مرادی، مرجع­شناسی: شناخت خدمات و کتاب­های مرجع، ص 157.

[2] - قاسم صافی، ص 19.

[3] - نور الله مرادی، مرجع­شناسی: شناخت خدمات و کتاب­های مرجع، ص 157.

[4] - همان، ص 182.

 

[5] - نور الله مرادی، مرجع­شناسی: شناخت خدمات و کتاب­های مرجع، ص 183-184.    

[6] - همان، ص 189.

[7] - همان، ص 208-209.

[8] - ر. ک: نور الله مرادی، مرجع­شناسی: شناخت خدمات و کتاب­های مرجع، ص225- 231.

[9]- سید حمید حسینی، آموزش پژوهش: درسنامه روش تحقیق در علوم نقلی، تهران، شمیم یاس ولایت، چاپ اول، 1393، ص 161.

[10]-  ر.ک: سید حمید حسینی، ص 161-163.     

[11] - www.loghatnaameh.com

نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۶ساعت 11:22 توسط واحد پژوهش|

مدرسه علميه نرجس سلام الله عليها - كاشمر...
ما را در سایت مدرسه علميه نرجس سلام الله عليها - كاشمر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : n-kashmaro بازدید : 195 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 21:15