از یار تا بار
بهانه نوشتن، یک عبارت بود: « جَوْن (1- جَوْن خادم امام حسين عليهالسلام بود كه در
روز عاشورا به شهادت رسيد. ر.ك: باغ سيب (1): تا خدمت حسين عليهالسلام، صص 16-
14)خادمُ الْمَهدی»(2- اين جمله روي اتيكت لباس شهيد محسن حججي نوشته شده بود، همان لباسي كه هنگام
اسارت بر تن داشت) خادمی که سرباز شد و سربلند.
راستی تا حالا دقت کردید فاصله بین سرباز و سربار، یار و بار فقط یک نقطه است.
نقطه ای که میتواند از فرمانده سپاه یزید یک آزاده، بسازد، آزاده در دنيا و
آخرت(ر.ك: منتهي الآمال، ص 463) و از جانباز صفین و زخمی رکاب علی 7 یک قاتل. (باغ
سيب (6): وَ لَعَنَ اللهُ شِمْراً، ص 15)
به نظر شما آن نقطه چیست؟
تاکنون در مورد آزمون «که چی»(ر.ك: احد فرامرز قراملكي، اصول و فنون پژوهش در گستره
دينپژوهي، ص 59)شنیدهاید؟ این آزمون میگوید، قبل از انجام هر کاری از خود بپرسید،
آخرش که چی؟ یعنی اگر این کار را انجام بدهم، چه اتفاقی میافتد؟ چه چیزهایی به
دست میآورم؟ و چه چیزهایی از دست میدهم؟ سپس متناسب با پاسخی که میدهید،
میزان سود و ضرر انجام کار را بررسی کنید، پس از آن تصمیم بگیرید آن کار را
انجام بدهید یا انجام ندهید.
البته این تمام قصه نیست؛ زیرا به نظر میرسد حُر، شمر و عمر سعد این آزمون را
انجام دادند؛ چون به گواه تاریخ، حُر و عمرسعد، آنگاه که بر سر دو راهی جنگ یا
پیوستن به امام حسین علیه السلام قرار گرفتند، مدتی را با خود خلوت کردند و به
عاقبت کار اندیشیدند؛(ر.ك: منتهي الآمال، ص 453؛ 435) اما چه شد، یکی حسینی شدن را
انتخاب کرد و دیگری یزیدی شدن را؟
شاید بتوان گفت، حُر گستره وسیعتری را دید و عمر سعد گستره محدودتری را.
شاید حُر دنیا و آخرت را دید
و عمر سعد فقط دنیا را.
حُر به این سؤال که «آیا گمان کردهاید، شما را بیهوده آفریدهایم و به سوی ما
بازگردانده نمیشوید؟» (مؤمنون/115)پاسخ صحیح داد و آن را باور كرد؛ اما به نظر
میرسد عمر سعد نتوانست پاسخ صحيح را بپذیرد و خود را راضی کند که دنیای پس
از مرگ وجود دارد. شاید والی ری شدن(ر.ك: منتهي الآمال، ص 435) ، کورَش کرد و چه
درست است اين حقیقت که دوست داشتنِ دنیا ریشه هر گناهی است(غررالحكم و دررالكلم،
ص 348) و چشم حبیب از دیدن معایب محبوب کورست و گوشش از شنیدن زشتیهایاو کر. (همان، ص 465)
به هر حال آنان که به دنیای پس از مرگ باور دارند و میدانند آن روز کارنامهای
خواهند داشت که تمام اعمالشان بیکم و کاست در آن ثبت شدهاست،(مؤمنون/62 )
همواره به عاقبت کارهايشان در هر دو دنيا میاندیشند؛ اما آنان که دلهایشان را
بیخبر از این وادی نگه داشتهاند، و به دنياي پس از مرگ و داوري كسي كه خود،
شاهد اعمال بوده است، باور ندارند، فقط همين دنيا را ميبينند، بنابراين به گونهای
دیگر میاندیشند و عمل میکنند.(مؤمنون/63)«اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللهِ فِي الْخَلَوَاتِ،
فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ»(نهجالبلاغه، حكمت324، ص 504/)
آیا میدانید که باور به آخرت و دنیای پس از مرگ، یکی از ویژگیهای متقین است؟
(ر.ك: بقره/4-1)
آیا میدانید کسانی به قرآن ایمان میآورند كه ايمان به آخرت داشتهباشند؟ (انعام/92 )
آیا میدانید كساني از اندرزهاي قرآن درس ميگيرند كه باور به رستاخیز و محشور
شدن نزد خداوند داشتهباشند؟ (انعام/51) در حالي كه كساني كه حتي سرسوزني احتمال
نميدهند، دنيايي پس از مرگ وجود داشته باشد، به زندگي دنيا راضي ميشوند (ر.ك:
يونس/7)و دنيا ميشود همه چيزشان و وقتي دنيا همه چيزشان شد، به ناچار بين حسين
علیه السلام و يزيد، يزيد را برميگزينند و بين مهدي7و دجال، دجال را. به همين سادگي.
درست مانند آنان كه بين ايمان آوردن به پيامبر و ايمان نياوردن به او، ايمان نياوردن
را انتخاب كردند، به اين دليل كه باورنداشتند دنيايي پس از مرگ وجود دارد و گفتند:
«غير از زندگي در اين دنيا، چيز ديگري در كار نيست، پيوسته گروهي از ما
ميميريم و گروه ديگري جاي ما را ميگيرد و ما هرگز پس از مرگ، زنده
نميشويم» (مؤمنون/37)يا گفتند: «آيا پيامبر به شما وعده ميدهد كه وقتي مُرديد و خاك
و استخوان شديد، دوباره از قبر بيرون آورده ميشويد؟»(مؤمنون/35) چنين چيزي
محال است، محال. (مؤمنون/36) حتي ميگفتند: «اين وعدهها افسانههاي پيشينيان
است.»(مؤمنون/83) و نتيجه اين باور، شد آنچه نبايد بشود يعني به جاي بندگي خدا كه
هدف خلقت بود، (ر.ك: ذاريات/56)شدند بنده شيطان.
اين يك قانون است كه پيامبر به راه راست دعوت ميكند؛ ولي كساني كه به جهان
ديگر ايمان ندارند، از اين راه منحرف ميشوند و راه ديگري انتخاب ميكنند.
بياييد سري به قلبمان بزنيم و ببينيم در هر لحظه وقتي ميخواهيم تصميمي بگيريم يا
كاري انجام دهيم، حُرگونه عمل ميكنيم يا ... .
و چه زيبا فرمودهاست امام علي 7 كه عاشق دنيا، بنده دنيا مىشود، و بنده كسانى كه
چيزى از دنيا در دست دارند، دنيا به هر طرف رود، او نيز به همان طرف مىرود، و
به هر جا رو كند، او نيز به آنجا رو مىكند و هرچه هشدارش دهند ازخدا نمیترسد.
(نهج البلاغه، خطبه 109، ص 144)
حـرف آخـر منتظر واقعي، معاد باور است. |
مدرسه علميه نرجس سلام الله عليها - كاشمر...
برچسب : نویسنده : n-kashmaro بازدید : 217