مهارتهای پژوهشی منبع شناسی

ساخت وبلاگ
کتاب­های مرجع علاوه بر ویژگی­های ظاهری، دارای ویژگی­های محتوایی نیز هستند. این ویژگی­ها عبارتنداز:
  1. فهرست مطالب

فهرست مطالب یا فهرست مندرجات یا مندرجات یکی از ابزارهای مهم دستیابی به محتوای کتاب مرجع است که به زودیابی اطلاعات کمک می­کند. در فهرست مطالب، تمامی سرفصل­ها و عناوین مهم ارائه شده در کتاب اعم از مدخل­ها، نمایه­ ها، جدول­ ها، پیوست­ ها، نقشه ­ها، و ... به ترتیب محل قرار گرفتن آن­ها در کتاب، بیان می­ شود.

فهرست مطالب در برخی منابع مرجع دارای ساختار کلی و در برخی دیگر دارای ساختاری تفصیلی می­ باشد؛ به این معنا که عنوان هر فصل یا بخش به اجزای جزئی­ تری تقسیم شده و ارجاع به صفحۀ مربوط به عنوان فصل و یا بخش­های زیر مجموعۀ آن نیز آورده شده­ است در ضمن، عنوان فصل از عنوان بخش­ ها به وسیلۀ فونت یا توررفتگی متمایز شده ­است. [1] گاه نیز یک فهرست مطالب کلی ارئه می ­شود تا نمایی کلی از ساختار و محتوای اثر ارائه دهد؛ سپس یک فهرست تفصیلی ارائه می­ شود تا خواننده بتواند با جزئیات بیشتری از ساختار و محتوا آشنا شود و در صورت نیاز به بخش مورد نظر خود در داخل متن مراجعه کند.

شکل و محل قرار گرفتن شماره صفحات در فهرست مطالب به سلیقۀ ناشر بستگی دارد. [2] فهرست مطالب براساس نوع منبع مرجع می­ تواند دارای ساختار الفبایی، موضوعی، رده­ای، جغرافیایی و تاریخی باشد؛ به عنوان نمونه در اکثر منابع مرجع جغرافیایی این فهرست براساس مکان­های تحت پوشش آن اثر مرجع تنظیم شده ­است یا در منابع مرجعی همچون سرگذشتنامه ­ها شاهد تنظیم فهرست مطالب بر مبنای اسامی تحت پوشش هستیم و یا در منابع تاریخی شاهد آن هستیم که این فهرست براساس ترتیب تاریخی تنظیم شده ­است؛ همچنین در برخی منابع مانند راهنماهای تخصصی در فهرست مطالب شاهد تنظیم رده­ای هستیم.[3]

تمام این چهار نوع نظم یا ساختار یعنی موضوعی، رده­ای، تاریخی و جغرافیایی، ساختار التقاطی یا ترکیبی گفته می­شود؛ زیرا در عین داشتن نظم موضوعی، رده­ای، تاریخی و جغرافیایی دارای ساختار الفبایی نیز می ­باشد؛ در ساختار الفبایی، مدخل­ های متن به شکل الفبایی مرتب می ­شود.[4]

2- مقدمه

مقدمه، یادداشتی ابتدایی است که ممکن است، توسط شخصی غیر از نویسنده اثر نوشته شود. این بخش بعد از فهرست مطالب می­ آید و بخش مهمی دربارۀ دامنۀ اثر، هدف، جنبه ­های خاص، محدودیت­ های اثر، نظم مدخل­ها، انواع مدخل­ها، نمایه، نوع مخاطبان و سیاست­ های پیش ­گرفته شده در مورد اثر می ­باشد. هرگاه اثر مرجع هم دارای پیشگفتار و هم مقدمه باشد، این دو می­ تواند، مکمل هم باشد. بیشتر اوقات، تنها یکی از این بخش­ها در منبع مرجع دیده می­ شود.

از آنجا که مقدمه به عنوان یک راهنمای کلی برای منبع مرجع محسوب می ­شود، لازم است تا نویسندگان آن دقت لازم را مبذول دارند به این معنا که باید در این بخش عناصری وجود داشته ­باشد که به مراجعه کننده در اینکه آیا به اطلاعات مورد نیاز خود در کتاب حاضر دست می­ یابد یا خیر، یاری رساند. [5]

3- مدخل

یکی از بارزترین ویژگی ­های محتوایی آثار مرجع آن است که به طور معمول، متن آن­ها دارای توالی پیوسته نمی­باشد.[6] آثار مرجع از پاره­ های اطلاعاتی یا به عبارت بهتر مدخل­ هایی مستقل از یکدیگر تشکیل می­ شود. در این میان، گاه پیوندهایی توسط پدیدآورندگان بین مدخل­ ها ایجاد می­ شود؛ به عنوان مثال اصطلاح «نگاه کنید به» در پایان یک مدخل که به مدخلی دیگر ارجاع می­ دهد، ارتباط و پیوندی بین این دو مدخل برقرار می­ سازد با این وجود و با صرفنظر از این پیوندها، مدخل­ ها کاملاً از هم مستقلند.[7]

مدخل یا همان واژه­ یا سرعنوانی که بیانگر مفهوم یا موضوع مورد نظر است، لازم است به شکلی واضح و مشخص آورده شود تا قابل تشخیص از سایر قسمت­ های متن باشد. این تمایز اغلب به واسطۀ حروف پررنگ و درشت ­تر و یا فاصله کمتر از کنار صفحه ایجاد می ­شود. [8]

4- متن اصلی مدخل

متن اصلی مدخل که طول آن ممکن است از یک تا چند کلمه تا چند صفحه متغیر باشد. بنابر نوع کتاب مرجع و گستره اطلاعاتی آن، اجزای تشکیل­ دهندۀ ساختار متن اصلی متفاوت است.[9] باید در نظر داشت که یکی از اجزای تشکیل ­دهندۀ هر مدخل می­تواند ارجاع­های درون آن باشد. این ارجاع­ها را می­توان به شکل­های مختلف از قبیل علائم و یا اصطلاح­ های پذیرفته شده در کل جامعۀ علمی مانند «نگاه کنید به»، علائم یا اصطلاح ­های قرار دادی در همان کتاب مثلاً در برخی از کتاب­ها از «ر.ج به معنای رجوع کنید به»، به عنوان ارجاع استفاده می ­کنند یا اشکال مختلف دیگری از این دست، نشان داد.

به طور کلی، ارجاع­ ها به منظور برقراری پیوند بین مدخل­های مرتبط با هم؛ مانند مترادف ­ها و متضادها و یا بین موضوع خاص با موضوع کلی­ تر آن مورد استفاده قرار می ­گیرد. بدین صورت توضیحاتی تکمیلی در مورد مدخل مورد مطالعه، ارائه می ­شود. [10]

نکته حائز اهمیت در تنظیم مطالب و محتوای هر مدخل در کنار یکدیگر این است که مطالب باید به شیوه ­ای تنظیم شده باشد که با مدخل بعدی تداخل پیدا نکند و اطلاعات مدخل باید دارای انسجام و ترتیب خاص باشد و در تمام مدخل­ ها یکدستی، رعایت شود به عبارت دیگر، آنچه در ساختار داخلی مدنظر است، ترتیب ارائه اطلاعات می ­باشد؛ به طوری که هم یکدستی بین تمام مدخل­ ها رعایت شود و هم ترتیب اطلاعات درون هر مدخل، منطقی باشد.[11]

5- وجود طرح سازمان­ دهندۀ مطالب

همان­طور که بیان شد، مدخل­ ها از یکدیگر مستقل هستند؛ از طرفی با توجه به لزوم بازیابی سریع و آسان اطلاعات، نیاز به نظمی منطقی به منظور برقرای انسجام و ارتباط بین مدخل­ها احساس می ­شود. این نظم با توجه به تصمیم ­گیری در مورد طرحی که برای ترتیب قرار گرفتن مطالب انتخاب شده، اعمال می­ گردد. چنین تنظیمی می­تواند الفبایی، موضوعی، رده­ای، تاریخی و غیره باشد. بدین ترتیب، یکی از ویژگی­ های محتوایی آثار مرجع، وجود طرحی برای سازماندهی مطالب است. [12]

6- نمایه

یکی دیگر از ویژگی­ های کتاب مرجع، داشتن نمایه است. نمایه ­های پایانی منابع مرجع یکی از ابزارهایی است که می­تواند دسترسی به اطلاعات را تسهیل کند یا به عبارتی ابزاری برای زودیابی اطلاعات است. در مقایسه با فهرست مطالب، اهمیت این ابزارها بیشتر از آن جهت است که با مراجعه به آن­ها می­توان به اطلاعات جزئی در متن دسترسی پیدا کرد. [13]

نمایه، صورتی از موضوع ­ها و واژه ­های مهم، اسامی و دیگر مطالب یک کتاب با ارجاع به صفحاتی که این مطالب در آن واقع شده ­است. [14]

انواع نمایه­ ها: نمایه ­ها انواع مختلفی به شرح ذیل دارند:

نمایه اعلام: نمایه ­ای است که از نام اشخاص به کار رفته در متن کتاب، تشکیل می­ شود. از این نمایه به فهرست اعلام یا نام نامه نیز یاد می ­شود. این نمایه مربوط به سرگذشتنامه­ ها، کتاب­شناسی­ ها، راهنماها و دایرة المعارف­هاست. گفتنی است منابع آماری، اطلس­ها و واژه­نامه ­ها فاقد چنین نمایه­ ای است. [15]

نمایه مکان­ها: نمایه­ ای است که از نام مکان­های به کار رفته در کتاب مثلاً نام شهرها و کوه­ ها و غیره تشکیل می­ گردد. ترتیب این نمایه، الفبایی است. [16]

نمایه تخصصی: نمایه­ ای است که به مجموعه ای از موضوعات مرتبط یا هم­شکل مربوط می ­شود؛ مانند نمایه نام داروها در یک کتاب داروشناسی. [17]

نمایه موضوعی: این نوع نمایه، مهم­ترین یا کلی­ترین نوع نمایه است در واقع، نمایه­ ای است که موضوع­های کتاب یا به تعبیر دقیق­تر، کلیدواژه­های کتاب را در بر دارد. کلیدواژه ­های کتاب می­تواند مفاهیم موضوعی یا نام­های موضوعی باشد؛ بنابراین نمایه موضوعی می­تواند هر نوع کلیدواژه­ای را شامل گردد و در نتیجه می­تواند جایگزین هر سه نوع نمایۀ پیشین شود. از این نمایه به فهرست موضوعی یا فهرست راهنما نیز یاد می­شود. نمایه موضوعی در تمامی منابع مرجع به جز واژه­نامه­ ها و منابع جغرافیایی مشاهده می­گردد؛ زیرا همانطور که می­دانیم در واژه­نامه ­ها ترتیب مدخل­ها الفبایی است؛ بنابراین بدون نیاز به نمایه، می­توان مدخل مورد نظر را در جای الفبایی خود، بازیابی نمود؛ همچنین در منابع جغرافیایی که هدف آن­ها بازیابی به واسطۀ نقشه ها و تصاویر است با اسامی مکان­ها سروکار داریم که نمایۀ مکان­ها این امر را محقق می ­سازد.[18]

 7- پانویس

جزء دیگری که در منابع مرجع به چشم می­ خورد، پانویس است.این بخش نقشی همانند آنچه در کتاب­های غیر مرجع وجود دارد، ایفا می­ کند؛ به این معنا که برای دادن اطلاعات بیشتر نسبت به آنچه در متن آمده ­است، به کار می­ رود. با این وجود تا جایی از متن اصلی مستقل است که نمی­ توان آن را در متن اصلی به کار برد.[19]

8-سرصفحه

سرصفحه­ ها تنها واژگان یا عبارتی هستند که مجاز است در حاشیه­ های صفحه قرار گیرند. معمولاً سر صفحه سمت راست که در صفحه زوج واقعی می­شود، نام کتاب است و سرصفحه سمت چپ که در صفحه فرد قرار دارد، نام فصل است[20] و گاه در سر صفحه راست و چپ فقط نام مدخل موجود در آن صفحه نوشته می ­شود.

9- فهرست منابع

این فهرست که از آن به کتابنامه یا کتاب­شناسی نیز یاد می­شود، فهرستی در پایان کتاب است که منابع استفاده شده در اثر را با اطلاعات عنوان، مؤلف، محل نشر، ناشر و تاریخ نشر می ­آورد؛ بنابراین درصورت نیاز به اطلاعات بیشتر، می­ توان اطلاعات کامل کتاب­ شناختی منبع موردنظر که به آن ارجاع داده شده را در همین فهرست بازیابی نمود.

نکته ­ای که در اینجا حائز اهمیت است، آن است که خواننده برای به دست آوردن اطلاعاتی خاص به کتاب­های مرجع مراجعه می­ کند، درصورتی که اطلاعات موجود در کتاب برای نیاز اطلاعاتی وی کافی نباشد، وی دسترسی به اطلاعات بیشتر را احساس خواهد کرد. منطقی است که در چنین مواردی لازم است، ارجاع­ ها در کنار مطالبی که برگرفته از منابع دیگر است، حاضر باشد تا خواننده امکان ردیابی اطلاعات مورد نظر را در منابع دیگر داشته باشد. مجموع این ارجاعات درون­ متنی، فهرست منابع و مآخذ را تشکیل خواهد داد. بدیهی است آوردن مجموع منابع و مآخذ مورد استفاده برای شکل­ گیری و تدوین یک مدخل در انتهای آن منطقی­ تر از ذکر آن در انتهای کتاب به نظر می­رسد.[21]



[1] - محبوبه فراشباشی آستانه و الهام صیاد عبدی، ص 82-83.     

[2] - همان، ص 91.                                                          

[3] - ر.ک: همان، ص 82- 94.         

[4] - همان، ص 105.

[5] - همان، ص 80.

[6] - همان، ص 50.                                                          

[7] - محبوبه فراشباشی آستانه و الهام صیاد عبدی، ص 51.

[8] - همان، ص 107.

[9] - همانجا.

[10] - همان، ص 108.

[11] - همان، ص 106.

[12] - همان، ص 51.

[13] - محبوبه فراشباشی آستانه و الهام صیاد عبدی، ص 52.

[14] - همان، ص 118.

[15] - همان، ص 120.

[16] - همان، ص 121.

[17] - همان، ص 123.

[18] - همان، ص 124.

[19] - محبوبه فراشباشی آستانه و الهام صیاد عبدی، ص 114.

[20] - همان، ص 116.

[21] - همان، ص 127-128.

 

نوشته شده در پنجشنبه یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 9:48 توسط واحد پژوهش|

مدرسه علميه نرجس سلام الله عليها - كاشمر...
ما را در سایت مدرسه علميه نرجس سلام الله عليها - كاشمر دنبال می کنید

برچسب : مهارتهای,پژوهشی,منبع,شناسی, نویسنده : n-kashmaro بازدید : 191 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:27