اهمیت و ضرورت پیشینه شناسی
برخی از مهمترین فواید پیشینه شناسی عبارتند از:
* مشخص کردن زمینۀ قبلی و موقعیت فعلی مسألۀ پژوهشی به عبارت دیگر پژوهشگر از طریق پیشینه با خاستگاه و چگونگی ظهور مسأله، روند و مراحل تحول و تطور مسأله آشنا می شود.
* آشنا شدن با زوایای مبهم و ناگشوده مسأله و جلوگیری از دوباره کاری و انجام تحقیقات تکراری.
* آشنا شدن با تجارب دیگران و بهره گیری از آن در زمینۀ منابع، روش، شیوۀ ارزیابی و نقد و ... مسألۀ پژوهشی.
* مشخص ساختن جایگاه پژوهش جدید با توجه به پژوهش های قبلی. برای اینکه یک پژوهشگر بتواند در فرآیند جمعی تولید دانش شرکت کند، باید رابطۀ تحقیق خود را با دانش موجود در آن زمینه بیان کند.
فرآیند بررسی پیشینۀ پژوهش
به منظور بررسی پژوهش های قبلی و تدوین پیشینۀ پژوهش باید اقداماتی انجام گیرد که مطلوب است براساس مراحل زیر صورت گیرد.
1- شناسایی منابع
اولین اقدامی که باید در پیشینه شناسی صورت گیرد، شناسایی منابع مطالعات قبلی در زمینۀ مسألۀ پژوهشی است. برای جستجو و شناسایی منابع باید اقدامات ذیل انجام شود:
الف- مشخص نمودن واژگان کلیدی مرتبط با مسألۀ پژوهشی. این کلیدواژه ها از طریق سؤالات اصلی و فرعی شناسایی می شوند و بیانگر موضوعات مورد بحث در تحقیق هستند، در مواردی ضروری است علاوه بر کلیدواژههای اصلی، کلیدواژه های مشابه، مترادف و حتی متضاد نیز تهیه شود.
ب- جستجوی منابع از طریق جستجوی کلیدواژها به صورت دستی و رایانه ای[1]. جستجوی کلیدواژها در منابع از اخص به اعم صورت می گیرد یعنی ابتدا کلیدواژه هایی که بیشترین ارتباط با موضوع را دارند و سپس کلیدواژههایی که کمترین ارتباط با موضوع را دارند در کتب بررسی می شوند تا درصورت محدودیت زمان، منابع اصلی شناسایی شده باشد و دامنه پژوهش نیز گسترده نشود.
نکته: در زمینۀ پیشینه نویسی ضروری است، کلیدواژه ها در تعداد قابل توجهی از آخرین و مهمترین آثار نوشته شده (اعم از کتابها، مقالات و پایاننامه ها) بررسی شوند. این آثار باید دارای ویژگیهای ذیل باشند: *نشاندهندۀ آخرین و جدیدترین پژوهشها و دیدگاههای مطرح در رابطه با موضوع باشند.
* آثار مورد مراجعه معتبر و دست اوّل باشند.
* در مجموع، آثار معرفی شده، دیدگاه های گوناگون اعم از مثبت و منفی، موافق و مخالف را منعکس سازد.
* همه یا بخش اعظم محتوای آن آثار به موضوع پژوهش ارتباط داشته باشد.[2]
نکته: منابع اطلاعاتی به طور کلی به دو دستۀ اصلی تقسیم می شود:
الف- منابع دست اول که به اعتبار نوع نوشته به سه دسته تقسیم می شوند.
ب- منابع دست دوم در هر زمینه به تمام منابعی گفته می شود که به وسیلۀ منابع دست اول نوشته شده اند؛ منابعی همانند کتاب های درسی، مقالات دایرة المعارفی و کتابهایی که به سازمان دهی و جمع آوری آراء و اندیشه ها می پردازند، منابع دست دوم محسوب می شوند.[3]
2- گزینش و طبقه بندی منابع
بعد از شناسایی منابع، نوبت به بررسی ابتدایی آنها می رسد که از این طریق منابع نامربوط شناسایی و حذف می شوند. علاوه بر این به نوعی، منابع شناسایی شده رده بندی می شوند.
3- تهیه یادداشت کتابشناسی از منابع گزینش شده
در این مرحله با توجه به منابع مورد استفاده، مطلوب است دو نوع یادداشت تهیه شود:
الف) فهرست تمام منابع
ب) یادداشت کتابشناسی توصیفی از منابع اصلی.
4- مطالعۀ منابع
در این مرحله پژوهشگر با شناختی که از منابع به دستآوردهاست و با مشورت صاحبنظران، چند منبع اصلی و مهم در زمینه پیشینه را مطالعه می کند. منابع انتخابی برای مطالعه باید جامعترین و مرتبطترین مطالب را در زمینۀ موضوع تحقیق داشته باشند.
* با توجه به اینکه باید در هر منبعی دنبال مطالبی گشت که به موضوع تحقیق ارتباط داشته باشد، مناسب است، نخست آگاهی اجمالی از محتوای منبع حاصل شود و این آگاهی با مرور مقدمه، فهرست مطالب، فهرست منابع و سایر فهارس فنّی تأمین می شود.
* مطالعۀ منابع از جدیدترین آنها شروع شود و سپس به ترتیب به مطالعۀ منابعی که قبل از آنها قرار دارند، اهتمام گردد تا بتوان با آخرین دیدگاه ها و دستاوردها آشنا شد و از طرفی چون منابع جدید متکی بر منابع قدیم هستند، میتوان به سایر منابع مرتبط با مسألۀ پژوهش دست یافت.[4]
5- نقد و بررسی منابع اصلی پیشینه
یکی از اهداف پیشینه شناسی، شناخت کمبودها و ضعف هایی است که در زمینۀ مسألۀ پژوهشی وجود دارد. از این رو در کنار شناسایی و معرفی مطالعات قبلی، پژوهشگر باید به نقد آنها بپردازد. مهمترین محور نقد با توجه به نوع پژوهش، نقد روش و شیوه های پژوهش است.[5]
6- تنظیم گزارش پیشینۀ پژوهش
با توجه به مجموعه اقداماتی که پژوهشگر در زمینۀ پیشینه شناسی انجام می دهد باید گزارشی از پیشینۀ پژوهش تهیه کند. وی در این گزارش باید سابقه ای از مسأله را معرفی نماید و همراه با آن، پژوهش هایی که دیگران قبل از او انجام داده اند به صورت چکیده معرفی و نقد کند. برای معرفی، اشاره به نام پژوهشگران قبلی، تاریخ و نام پژوهش کافی است. در این قسمت کافی است نظریه های اصلی موجود پیرامون مسأله بیان شود. [6]
پژوهشگر در پیشینۀ پژوهش ضروری است به سؤالات ذیل پاسخ دهد:
* آخرین تحقیقاتی که بر روی موضوع صورت گرفته، چیست؟
* چه بخش هایی از آنها به ریز موضوعات پژوهش ارتباط دارد؟
* چه قسمتی از تحقیقاتی که به ریز موضوعات پژوهش مرتبط است، اتقان و تنقیح لازم ندارد؟
از رهگذر پاسخ به این سؤالات دو دسته از ریز موضوعات درخور پژوهش آشکار می گردد: ریزموضوعات ناپژوهیده و ریزموضوعات تنقیح نیافته.
به این ترتیب در پیشینۀ پژوهش باید ثابت شود که ریز موضوعات پژوهش جاری به یکی از دو دسته اخیر یا هر دوی آنها تعلق دارد و آنچه را که تاکنون به طور متقن و منقح مورد پژوهش قرار گرفته است، دربر نمی گیرد.[7]
اصول پیشینه نویسی
در بیان پیشینۀ بحث رعایت این اصول ضروری به نظر می رسد:
[1] - مجید طرقی، درسنامه روش تحقیق، ص 72.
[2] - جعفر نکونام، روش تحقیق با تأکید بر علوم اسلامی،ص 96.
[3] - مجید طرقی، ص 72-73.
[4] - ر.ک: جعفر نکونام، ص 94.
[5] - مجید طرقی، ص 74.
[6] - همان، ص 79.
[7] - جعفر نکونام، ص 95.
[8] - همان، ص 95.
نوشته شده در شنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 10:4 توسط واحد پژوهش|
مدرسه علميه نرجس سلام الله عليها - كاشمر...